بررسی یکی از شیوه های ابهام آفرینی مولانا در غزلیات شمس: چیز دیگر
نویسندگان
چکیده
ذات شعر عرفانی در اساس با رمز و راز گره خورده است. عارفان هم جهان را رازآلود می بینند و هم رازآلود می اندیشند. رازهایی در پس کائنات هست که هستی را قائم و پابرجا نگه داشته است؛ چنانکه این اسرار از پرده برون افتد مجموعه آفرینش از هم خواهد پاشید. عارفان رازدان و راز آشنایند و در مرحله ای دیگر پرده از برخی اسرار عالم برمی دارند. سالک در پایان سیر و سلوک و در برابر آن همه ابهام خلقت به مقام «حیرت» می رسد. «حیرت» تنها دستاورد و بضاعت عارفان در تقابل با هستی است. رمزآفرینی و رمزشکافی دو پروژه ای است که عارفان همزمان به پیش می برند. شعر نیز در نزد آنان عالمی سرشار از اسرار به نظر می آید. تصوف نقش بزرگی در ورود ایهام، آن هم با حجم گسترده به عرصه ادبیات فارسی داشته است. مولانا جلال الدین محمد بلخی به عنوان یکی از معلمان بزرگ و سترگ معنوی در معماری غزلیاتش ناخودآگاه به ایهام رویکردی ویژه داشته و به شیوه های گوناگون در ایجاد فضایی سیال، لغزان و وهم گونه تلاش کرده است. این مقاله پس از ارائه توضیحاتی در باب انواع شیوه های ایهام افکنی در گونه های شعر و نثر، به یکی از روش های ایهام آفرینی در غزلیات شمس اشاره می کند و آن استفاده متعدد مولانا از عبارت «چیز دیگر» است. او آنجا که در توضیح کمّ و کیف و غور مفهومی فرو می ماند؛ به ناچار تعبیر «چیز دیگر» را به کار می گیرد. «چیز دیگر» به مانند «آن» در ادبیات عرفانی لا یُدرَکُ و لایوصَف است. خواننده می تواند در درک و برداشتش، از ظنّ خود یار مولانا شود.
منابع مشابه
بررسی یکی از شیوههای ابهامآفرینی مولانا در غزلیات شمس: چیز دیگر
ذات شعر عرفانی در اساس با رمز و راز گره خورده است. عارفان هم جهان را رازآلود میبینند و هم رازآلود میاندیشند. رازهایی در پس کائنات هست که هستی را قائم و پابرجا نگه داشته است؛ چنانکه این اسرار از پرده برون افتد مجموعه آفرینش از هم خواهد پاشید. عارفان رازدان و رازآشنایند و در مرحلهای دیگر پرده از برخی اسرار عالم برمیدارند. سالک در پایان سیر و سلوک و در برابر آن همه ابهام خلقت به مقام «ح...
متن کاملنگاه مولانا به طبیعت در غزلیات شمس تبریزی
با مطالعه در شعر فارسی ملاحظه میشود که شعرا از گذشته تا به امروز در اشعار خود از عناصر طبیعت برای مقاصد متفاوتی همچون توصیف، مدح، ذم، تغزل، و مرثیه استفاده کردهاند. هدف از نگارش این مقاله بررسی نقش طبیعت و عناصر آن و میزان کاربرد صور خیال برساخته از عناصر طبیعی در غزلیات دیوان کبیر است. نمود طبیعت در غزلیات مولانا چشمگیر است. این حضور هم ازلحاظ تعداد ابیات و هم ازنظر تنوع عناصر طبیعی بهکاررف...
متن کاملنگاه مولانا به طبیعت در غزلیات شمس تبریزی
با مطالعه در شعر فارسی ملاحظه می شود که شعرا از گذشته تا به امروز در اشعار خود از عناصر طبیعت برای مقاصد متفاوتی همچون توصیف، مدح، ذم، تغزل، و مرثیه استفاده کرده اند. هدف از نگارش این مقاله بررسی نقش طبیعت و عناصر آن و میزان کاربرد صور خیال برساخته از عناصر طبیعی در غزلیات دیوان کبیر است. نمود طبیعت در غزلیات مولانا چشمگیر است. این حضور هم ازلحاظ تعداد ابیات و هم ازنظر تنوع عناصر طبیعی به کاررف...
متن کاملبررسی تطبیقی کهنالگوی نقاب در آراء یونگ و ردپای آن در غزلهای مولانا (غزلیات شمس)
نقاب در اصل و در کاربرد مفهومی و اصطلاحی، در دایرة مفاهیم روانشناسی به کار میرود؛ اما در نوشتههای یونگ تمایز معناداری یافته است که امروزه، هر گاه از آن سخن در میان باشد، به گونهای با آرا و افکار یونگ، در پیوند است. از نظر او، نقاب به دو دسته قابل تقسیمبندی است؛ دستة اول، صورتکی است که انسان بر چهرهاش میزند و خود را آنطور که نیست، نشان میدهد. دستة دوم، دربرگیرندة پندارها و خیالاتی غیر ...
متن کاملمنابع من
با ذخیره ی این منبع در منابع من، دسترسی به آن را برای استفاده های بعدی آسان تر کنید
عنوان ژورنال:
دو فصلنامه مولوی پژوهیجلد ۶، شماره ۱۴، صفحات ۱۲۰-۱۰۰
کلمات کلیدی
میزبانی شده توسط پلتفرم ابری doprax.com
copyright © 2015-2023